جلسه سوم

لطفاً ابتدا وارد حساب کاربری‌‌ات شو

دیدگاه‌ها

برای نوشتن دیدگاه لطفاً وارد حساب کاربری‌ات شو.
سلام خدمت شما استاد محترم.
بابت آموزش کامل و خوبتان بسیار ممنونم.
ویرایش متن زیر صحیح است؟
دانشگاه دو وظیفه‌ی اصلی دارد؛ وظیفه‌ی اولش، تربیت نسل جوان است و قسمت مهمی از آن، آموزش علم به آن‌هاست. وظیفه‌ی دومش، پیشبرد تحقیقات علمی است و پیدا کردن راه حل برای مشکلات و مسائل مملکتی، زیرشاخه‌ی آن محسوب می‌شود.

سلام.
الان متن اصلی را در درسترس ندارم؛ ولی به‌نظرم با اینکه نتیجه‌ی ویرایش جمله‌ی روان و همواری است، بعضی از تغییرها ضرورت ندارد. به‌جز این، نقطه‌ویرگول بعد از «دارد» باید به نقطه تبدیل شود. ویرگول بعد از «وظیفه‌ی اولش» و «وظیفه‌ی دومش» هم لازم نیست.

سلام خدمت شما استاد محترم.
آیا عبارت وصفی، همان ترکیب وصفی نیست؟
چرا موصوف و صفت «نظمِ پریشان» که با یک کسره به هم متصل شده‌اند، ترکیب وصفی محسوب نمی‌شوند؟
از شما بابت پاسختان به سوال‌ها، ممنونم.

سلام.
«عبارت وصفی» یا «عبارت صفتی» همان «ترکیب وصفی» است. ازآنجاکه ترکیب را گاهی برای صورت‌های واژه‌شده هم به کار می‌برند و در اینجا با دو یا چند واژه‌ی مستقل روبه‌روییم، دقیق‌تر این است که برای نامیدن آن «عبارت وصفی» یا «عبارت صفتی» را به کار ببریم (ضمناً از بین این دو، «عبارت صفتی» ساختار فارسی دارد و بهتر است از «عبارت وصفی»). «نظم پریشان» هم عبارت صفتی است.

سلام خدمت شما استاد گرامی
با این حال، پژوهشگران معاصر در تحلیل شعر حافظ، این اصطلاح جاافتاده را به سبک امروزی تفسیر کرده، و معنایی از آن برداشت کرده‌اند که
سؤال:
۱.ویرایشم روی متن صحیحه؟
۲.می‌توان کرده اولی را به قرینه لفظی حذف کرد؟

درود بر شما.
۱. بله.
۲. بله.

از شما بابت توجه‌تان ممنونم.

«معنایی دیگر از آن برداشت کرده‌اند که با آنچه قدما در می‌یافته‌اند، تفاوت دارد.»
وجود فعلِ «تفاوت دارد» در کنارِ «دیگر» حشو نمی‌سازد؟
یعنی جمله را این‌گونه بنویسیم: «معنایی که از آن برداشت کرده اند با آنچه قدما درمی‌یافته اند، تفاوت دارد.» ‌‌

موافقم. نکته‌ی ظریف و صحیحی است. حذف «دیگر» جمله را روان‌تر و سرراست‌تر می‌کند.

۱.در میان ناقدان و پارسی‌گویان ادبی شناخته‌شده بوده است.
۲.ناقدان و پارسی‌گویان ادبی آن را می‌شناسند.

در فیلم جلسه، جمله اول را به جمله دوم تغییر ندادید، حال آنکه می‌گویند مجهول با ساختار زبان فارسی میانه‌ی خوبی ندارد و حرف‌هایی از این دست...



سوالم اینجاست که مرز تغییر فعل مجهول به معلوم را چگونه تشخیص دهیم؟

درست است که ساختارِ مجهول در فارسی چندان پرکاربرد نبوده و نیست؛ اما این ساختار به‌کلی هم بی‌کاربرد نیست و گاهی که قصد داشته باشیم مفعول را برجسته کنیم، می‌توانیم از آن بهره بگیریم؛ خصوصاً در متن‌های علمی و دانشگاهی. به‌نظر من، این جمله از نمونه‌هایی است که ساختار مجهول در آن روا است و نمی‌توان آن را به‌صورت معلوم درآورد.

سلام آقای یوسفی.
«به» در حرف اضافه ‌مرکب بیشتر باز می‌کنید. حرف اضافه رو چطور باید تشخیص بدیم؟

حرف‌اضافه‌های مرکب فهرست کمابیش بسته‌ای دارد و با مراجعه به کتاب‌های دستورزبان و احتمالاً بعضی از منابع ویرایش و درست‌نویسی، می‌توان آن‌ها را شناسایی کرد؛ مثلاً:
به‌سویِ، به‌طرفِ، به‌سمتِ، به‌طورِ، به‌صورتِ، به‌موجبِ، به‌دستورِ، به‌دنبالِ، برحسبِ.