دیدگاه‌ها

برای ثبت نظر لطفاً وارد حساب کاربری‌تان شوید.
ویدئو و تدوین که خوب بود!
نوشتم من سمت مثنوی و شاهنامه و پروین هستم بی‌شک، اما انگار نظرم ثبت نشد! یکی از نویسندگان تیم محتوای سایت فروش لباس، این مشکل رو داره که ادبی می‌نویسه و من باید ویرایش کنم و ساده کنم جملات پر پیچ و تاب ادبی‌شو. فرق این دو رو خوبه که بهش بگم.

متن کسب‌وکاری باید بفروشد،
نه اینکه زیبا باشد و آفرینِ مخاطب را جویا باشد.

کاش ویدیو ها باکیفیت تر بودن. اصلا تدوین جالبی ندارن.

سپاس برای بازخوردتان. همیشه بازخورد مثبت گرفته‌ایم از تدوین و کیفیت فیلم و صدا. نخستین واکنش منفی را ارج می‌نهیم و عذرخواهی می‌کنیم که نهایت حدّ ممکن برای ما همین بود. امید که بتوانیم دوباره ضبط کنیم.

مثال جاده چالوس و اتوبان خیلی قابل تامل بود. در زندگی هم میشه تفاوت بین افراد مختلف رو تو همین مثال دید:
کسی که می‌خواد از مسیر لذت ببره، سفر به شمال از راه جاده چالوس رو دوست داره و قریحه شاعرانه داره در مقابل کسی که می‌خواد زودتر به مقصد برسه، راه سرراست اتوبان تهران-رشت رو برای رسیدن به شمال ترجیح می‌ده و انتقال سریع و صریح مطلب براش اولویت داره.

بله. جاده قرار است ما را برساند به جایی. خودش موضوعیت ندارد.
گاهی خودِ جاده مهم می‌شود و باید ایستاد و از آن لذت برد.

سلام و عرض ادب
اینکه مثلاً در نوشتن مرز مشخصی وجود داشته باشه رو متوجه نمی‌شم. کارهای تحقیقی بسیاری وجود دارند که با ذوق ادبی نوشته شده‌اند و انگار مرزی نبوده و کار هم موفق بوده. مثل کارهای تحقیقی که در حوزهٔ ادبیات چاپ می‌شوند (مثلاً در مجلهٔ فرهنگی بخارا). اینکه با کلام ادبی کار تحقیقی مثلاً در حوزهٔ ادبیات انجام بشود، چه مشکلی داره؟ خب مگر این خودش یک حسن نیست و وجه تمایز مثلاً متنی از شفیعی کدکنی با فردی که این ذوق ادبی رو نداشته نیست؟

حرفتان متین است و درست. ما دو سرِ طیف را گفتیم تا این تمایز مشخص شود. دوست داریم در ذهن جدا بشود و باشد این دو وادی. می‌شود هر دو وادی را تلفیق کرد؛ اما فقط در نوشته‌های ادبی و ذوقی و عاطفی.